سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

طلسم

در گذر از عاشقان رسید به فال‏م
دست مرا خواند و گریه کرد به حال‏م
روز ازل هم گریست آن ملک مست
نامه تقدیر را که بست به بال‏م
مثل اناری که از درخت بیفتد
در هیجان رسیدن به کمال‏م
هر رگ من رد یک ترک به تنم شد
منتظر یک اشاره است سفال‏م
بیشه شیران شرزه بود دو چشمش
کاش به سویش نرفته بود غزال‏م
هر که جگرگوشه داشت خون به جگر شد
در جگرم آتش است از که بنال‏م؟

(استاد فاضل نظری)